- پی کننده
- دنبال کننده
معنی پی کننده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تمیز کننده نظیف کننده طهور
اسم پراگنیدن پراگندن، پریشان کننده تار و مار کننده ولو کننده. یا پراگننده روشنایی. مفرق نور
آنکه پشت کند مستدبر مقابل روی آورنده مقبل
آنکه بپیچاندخماننده گرداننده به پیچ و تاب دارنده
آشکار کننده مبین: شارع پیدا کننده راه بزرگ
مصور صورت ساز، مجسمه ساز پیکر ساز
پریشان کننده، متفرق کننده
آنکه چیزی را پاک و تمیز کند
پیچ دهنده، کسی که چیزی را در جایی بپیچاند
حیران کننده، سلب کننده ادراک بیهوش کننده: در و پنجره را محکم بست و با شادی گیج کننده کسی که مرده اش زنده شده است باطاق خود برگشت
یابنده، آشکار کننده
Broadcaster
Recessive
Repudiator
Baffling, Bewildering, Confounded, Confusing
Deafly
Speller
ensurdecedor
desconcertante, confuso
soletrador
рецессивный
радиоведущий
отвергатель
deletreador
rezessiv
Rundfunksprecher
Ablehner
verwirrend, verwirrt
ohrenbetäubend
mylący, dezorientujący, zakłopotany
ogłuszający
literujący
рецесивний
ведучий